کد مطلب:314131 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176
شفای کودک هندی
جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای سید سجاد عبقانی، از اعقاب مرحوم آیةالله العظمی میرحامد حسین هندی صاحب كتاب شریف «عبقات الأنوار» (متوفای 18 صفرالخیر 1306 ه.ق)، چند كرامت به انتشارات مكتب الحسین علیه السلام فرستاده، این كرامات را زحمت كشیده از كتاب درگاه حضرت عباس علیه السلام ترجمه كرده است چون این كتاب اردو می باشد ترجمه ی فارسی آن را در اختیار ما گذاشته از ایشان تشكر می شود:
در نیمه ی شعبان سال 1418 ه.ق همراه یكی از روحانیون هندی به نام ابوافتخار زیدی، از محصلین حوزه ی علمیه ی قم، از هند به زیارت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام رفتیم.
ابوافتخار زیدی دختری به نام عافیه زهرا داشت كه دو سال از عمرش می گذشت. یك شب گوش عافیه به سختی درد گرفته و شدت درد وی پدر و مادرش را سخت ناراحت ساخت. نصف شب بود و طبق معمول نه دارویی یافت می شد و نه دكتری طبابت می كرد، و وضعیت كربلا هم ناجور بود. این جا بود كه دست توسل به دامان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام زده و گفتند:
ای اباالفضل العباس علیه السلام، ما به زیارت شما و برادرتان آمده ایم. ما مهمان شما هستیم و توجه دارید كه دخترمان سخت ناراحت است و ما جز شما طبیبی نداریم.
پدر و مادر كودك، حضرت سكینه علیهاالسلام را نزد حضرت اباالفضل العباس
[ صفحه 553]
علیه السلام واسطه قرار دادند و به توسل و گریه پرداختند، كه یكدفعه بچه كه دائما گریه می كرد، ساكت شد و كاملا آرام گرفت و خوابید. وقتی صبح بیدار شدند دیدند دیگر ناراحتی ندارد. تاكنون نیز كه تقریبا یك سال از آن ماجرا می گذرد، دیگر هیچ دردی نگرفته است!
این است شخصیت والای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، كه اگر كسی به صدق دل به آن حضرت متوسل بشود طوری درمان می شود كه دیگر نه احتیاج به دكتر دارد و نه دارو.
در نیمه ی شعبان سال 1418 ه.ق همراه یكی از روحانیون هندی به نام ابوافتخار زیدی، از محصلین حوزه ی علمیه ی قم، از هند به زیارت سالار شهیدان امام حسین علیه السلام رفتیم.
ابوافتخار زیدی دختری به نام عافیه زهرا داشت كه دو سال از عمرش می گذشت. یك شب گوش عافیه به سختی درد گرفته و شدت درد وی پدر و مادرش را سخت ناراحت ساخت. نصف شب بود و طبق معمول نه دارویی یافت می شد و نه دكتری طبابت می كرد، و وضعیت كربلا هم ناجور بود. این جا بود كه دست توسل به دامان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام زده و گفتند:
ای اباالفضل العباس علیه السلام، ما به زیارت شما و برادرتان آمده ایم. ما مهمان شما هستیم و توجه دارید كه دخترمان سخت ناراحت است و ما جز شما طبیبی نداریم.
پدر و مادر كودك، حضرت سكینه علیهاالسلام را نزد حضرت اباالفضل العباس
[ صفحه 553]
علیه السلام واسطه قرار دادند و به توسل و گریه پرداختند، كه یكدفعه بچه كه دائما گریه می كرد، ساكت شد و كاملا آرام گرفت و خوابید. وقتی صبح بیدار شدند دیدند دیگر ناراحتی ندارد. تاكنون نیز كه تقریبا یك سال از آن ماجرا می گذرد، دیگر هیچ دردی نگرفته است!
این است شخصیت والای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، كه اگر كسی به صدق دل به آن حضرت متوسل بشود طوری درمان می شود كه دیگر نه احتیاج به دكتر دارد و نه دارو.